آلبرکامو

 

طاعون؛ روایت آلبر کامو از اندوه جامعه انسانی

تهران- ایرنا- رمان طاعون یکی از شاهکارهای بی‌نظیر آلبر کامو نابغه ادبیات فرانسه به شمار می‌رود که ابعاد مختلف زندگی اجتماعی مردم را در مواجهه با فاجعه طاعون(دیکتاتوری و فاشیسم) به تصویر می‌کشد. در این اثر، طاعون در تخیل نویسنده به عنوان واضح‌ترین و گویاترین جلوه از اندوه جامعه انسانی که می‌تواند بر جامعه بشری مستولی شود، وجود داشت.

آلبر کامو، نویسنده و اندیشمندی فرانسوی بود که در عمر کوتاهش رمان، داستان، نمایشنامه و مقاله های بی بدیلی و پراهمیتی را به رشته تحریر درآورد و در ۴۴ سالگی موفق شد، پس از انتشار رمان سقوط در ۱۹۵۶ میلادی جایزه‌ نوبل ادبیات را برای آثار و زندگی هنری‌ خود دریافت کند، این اثر، کوتاه‌ترین رمان نویسنده است و توانایی نویسنده در نوشتن داستان کوتاه اما پرمحتوا را نشان می‌دهد. سقوط، روایت مختصر مفاهیم و معانی زندگی است که از شهر آمستردام شروع می‌شود. رمان سقوط به بیش از ۱۰ ‌زبان دنیا ترجمه شد و حدود پنج ترجمه هم به زبان فارسی دارد. ژان پل سارتر رمان نویس و منتقد فرانسوی درباره‌ این اثر گفته است: سقوط زیباترین و درک نشده‌ترین اثر کامو است.

 

 

کامو در هفتم نوامبر ۱۹۱۳ میلادی در الجزایر که تحت استعمار فرانسه بود، متولد شد. خانواده او اصالتی اروپایی داشت، پدرش آلزاسی تبار و مادر وی اهل اسپانیایی بود. مادرِ کامو بی‌سواد و نیمه شنوا بود و پدرش، کارگر ساده مزرعه بود که در یکی از نخستین نبردهای جنگ اول جهانی زخمی شد و مدتی بعد از به‌ دنیا آمدن کامو درگذشت؛ این مساله اوضاع اقتصادی خانواده وی را بدتر کرد. آنها سال‌های زیادی از زندگی‌شان را در فقر گذراندند؛ به همین دلیل، کامو از همان دوران کودکی کار می‌کرد. او بعدها از خانواده اش با احترام یاد می کرد: با سکوتشان، با خودداری شان و با غرور طبیعی و محدودشان، این افراد، که حتی سواد خواندن و نوشتن نداشتند، بزرگ ترین درس ها را به من دادند.                                                                       

این رمان نویس برجسته در نوجوانی توجه معلم هایش را به استعداد خود جلب کرده بود. او با گرفتن بورس به تحصیل در دبیرستان پرداخت و سپس با کمک یکی از استادنش، وارد دانشگاه الجزایر شد و در رشته فلسفه تحصیل کرد و با انتشار آثار ویژه‌ خود توانست، مفاهیم خاص در فلسفه را با ادبیات پیوند دهد و تحسین «ژان پل سارتر» فیلسوف و اگزیستانسیالیست اهل فرانسه را برانگیزد.

بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی، نخستین فعالیت های فرهنگی کامو با روزنامه نگاری و تشکیل گروه تئاتر شروع شد. در این مدت نمایش نامه های متعددی از اجرای تراژدی های یونانی گرفته تا اقتباس از آثار آندره ژید و آندرو مالرو را روی صحنه برد. همچنین از جمله روزنامه‌هایی که او از ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۰ میلادی در آنها مشغول ‌به‌کار بود می توان به: آلژه ریپوبلیکن، الجزیره جمهوری‌خواه، ریواژ، ساحل‌ها و لوسوار ریپوبلیکن اشاره کرد. در ۱۹۴۰میلادی مقامات الجزایری روزنامه او را به اتهام هواداری از صلح و طرفداری از اعراب تعطیل کردند و از او خواستند که الجزایر را ترک کند. در واقع کامو با نوشتن گزارشی درباره فقر و شرایط سخت زندگی عرب‌های الجزایر مجبور به ترک آن کشور شد و به پاریس رفت در آنجا به ویراستاری در انتشارات گالیمار مشغول شد.

 

 

آلبر کامو معتقد بود آنهایی که به وضوح می‌نویسند، خواننده دارند و آنهایی که پیچیده نویسی می‌کنند، مُفسِر هستند. شاید به دلیل این ویژگی برجسته است که برای نمونه رمان وی به نام بیگانه  به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده و بیش از هشت میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است این اثر را بزرگانی همچون «جلال آل احمد»، «لیلی گلستان» و «خشایار دیهیمی» به فارسی برگردانده‌اند. همچنین «لوکینو ویسکونتی» کارگردان به نام ایتالیایی بر اساس داستان این کتاب یک فیلم سینمایی در ۱۹۶۷میلادی ساخت. این رمان تصویرگر محیطی از درون دنیای استعماری است که در آن انسان ها بر اساس مولفه «نژاد» دسته‌بندی می‌شوند. رمان‌های کامو به ترتیب سال انتشار عبارتند از بیگانه، طاعون، سقوط، مرگ خوش و آدم اول که از مهم‌ترین آثار ادبیات فرانسه و گنجینه‌ باارزشی از ادبیات نیمه‌ اول سده بیستم هستند.

 

موضوع و حواشی رمان طاعون

رمان طاعون یکی از شاهکارهای برجسته‌ کامو و از بزرگ‌ترین آثار منثور ادبیات فرانسه به شمار می‌آید که در ۱۹۴۷میلادی به چاپ رسید. اهمیت این رمان فلسفی تا اندازه ای بود که در طول چند هفته، صدهزار نسخه از آن به فروش رفت و برنده جایزۀ انتقادی آن زمان شد.  

 این کتاب، داستان ایستادگی قهرمانان اساسی کتاب در مقابل مرگ است، وی در سراسر داستان‌هایش مرگ، مسایل پیچیده‌ فلسفی و بی‌هدف زندگی را به تصویر کشیده است در واقع کامو در رمان طاعون مشکلات وجدان بشر امروزی را بررسی و انسان را با مفهوم مرگ آشنا کرد. او براین باور بود که انسان قادر است به پوچی و هیچ بودن زندگی خود پایان ببخشد. او این مفاهیم سخت و پیچیده را در قالب داستان‌های خواندنی روایت کرد و مفهوم پوچی را در ادبیات شرح داد. کامو در این اثر، داستان دلواپسی‌ها، اضطراب‌ها، فداکاری‌ها و بی‌غیرتی‌های مردم شهر طاعون‌زده را به تصویر می‌کشد.

 

 

این داستان در شهری از الجزایر به نام اُران رخ می‌دهد، موش های صحرایی در این شهر شروع به مردن می کنند. مقامات در ابتدا توجهی به مساله ندارند ولی خیلی زود درمی یابند که طاعون وارد شهر شده است. ساکنان شهر با قرنطینه شدن بایستی راهی برای زندگی و مبارزه با طاعون بیایند. وقایع رمان از زبان راوی که بعدها خود را دکتر ریو معرفی می‌کند، نقل می‌شود. کتاب با توضیحی از مردم و شهر آغاز می‌شود و سپس به زیاد شدن تعداد موش‌ها در شهر و مرگ آن‌ها اشاره می‌کند. آقای میشل، سرایدار منزل دکتر ریو بر اثر بیماری‌ای با بروز تاول‌ها و خیارک‌ها می‌میرد و مرگ چند تن دیگر با همین علائم باعث می‌شود، دکتر ریو علت مرگ را بیماری احتمالا مسری بداند و کمی بعد دکتر کاستل این بیماری را طاعون تشخیص می‌دهد. با کم کاری مسوولان، بعد از مدتی در شهر طاعون و وضع قرنطینه اعلام می‌شود.

کامو به دوستی می نویسد: موضوع آشکار طاعون، علیرغم اینکه من می خواستم معانی چند گانه‌ای از آن افاده شود، به هر صورت مبارزه نهضت مقاومت اروپایی علیه نازیسم است. پر واضح است که به اعتقاد کامو در جامعه  طاعون زده(طاعون در نماد درد و رنج و گرفتاری) عصیان عده ای انسان شریف با هر مرام و مسلک و با هر هدفی می تواند راهگشا باشد. در واقع شرط “هست” شدن جامعه، عصیان عده ای از اشخاص آن جامعه است. پانلو با انگیزه دینی و ماورایی دست به عصیان علیه طاعون می زند، دکتر ریو بر حسب وظیفه ای که شغل پزشکی بر گردن وی نهاده، تارو با هدف قدیس شدن و گران با اتکا بر فطرتش و شاید فرار از تنهایی؛ هرکدام بر علیه طاعون عصیان می کنند و در نهایت طاعون را ریشه کن می کنند. نکته بسیار مهم در اندیشه کامو که در رمان طاعون آن را تفسیر می کند این است که: برای قدیس شدن الزامی به اعتقاد به خدا نیست. تنها شرافت کافیست و کامو در طاعون دست به کاری خارق العاده می زند و از تارو که یک خداناباور است قدیسی تمام عیار می سازد. قدیسی خداناباور!

چون این اثر در دوران هجوم فاشیسم هیتلری به کشور فرانسه نوشته شده، بدون تردید یکی از این چهره‌های وحشت، فاشیسم است. کامو خود گفته است: کوشیده‌ام «طاعون» دارای چند بعد باشد، با وجود این یکی از مسایل آن فاشیسم است، بنابراین طاعون می‌تواند دیکتاتوری و سرکوب، فاشیسم، اشغال، گرسنگی و دیگر پدیده‌هایی باشد که جامعه انسانی را با وحشت روبرو می‌کند. در حقیقت طاعون اشاره‌ای است به زندگی مردم فرانسه به هنگام اشغال ارتش آلمان و همچنین اشاره‌ای به بدبختی مشترک بشر دارد از نظر کامو در جامعه طاعون‌زده هرگز عدالت و آزادی وجود ندارد و سوداگران و پول‌پرستان بلایی چون طاعونند که جز مرگ ره‌آوردی برای جامعه به همراه نمی‌آورند. نویسنده در مورد این اثر در نامه‌ای به رولان بارت فیلسوف و منتقد فرانسوی می‌نویسد: در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بی‌گفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزه‌هایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.

 

 

 

باید اذعان کرد که ‌ سوسیالیست‌ها طاعون را نماد سرمایه‌داری، سرمایه دارها نماد کمونیسم و آل احمد در کتاب غربزدگی‌اش، آن را نماد ماشینیزم تفسیر کرده‌اند.

همچنین کامو در همان نخستین صفحه‌های رمان، ویژگی جوامعی را که آماده پذیرش طاعون هستند، بیان می‌کند: راه ساده برای آشنایی با یک شهر (جامعه) این است که انسان بداند مردم آن چگونه کار می کنند، چگونه عشق می ورزند و چگونه می میرند... مردم شهر اُران، زیاد کار می‌کنند، اما پیوسته برای پولدار شدن... مخصوصا به تجارت علاقمندند و به قول خودشان داد و ستد را بر همه چیز مقدم می دارند... مردان و زنان با آنچه عمل عشق خوانده می شود، همدیگر را به سرعت می بلعند یا تسلیم انس طولانی دوجانبه‌ای می شوند... در میان این ۲ افراط‌کاری، اغلب حد واسطی وجود ندارد و این هم بی‌سابقه نیست. در اُران مانند جوامع دیگر، براثر فقدان دقت و تفکر، انسان ناگزیر است، ندانسته دوست بدارد. در جوامع اینچنینی، طاعون همه قدرت عشق و حتی دوستی را از انسان‌ها سلب می‌کند: زیرا عشق تا حدی به آینده احتیاج دارد، اما برای مردمان طاعون‌زده آینده‌ای وجود ندارد؛ آنان فقط با لحظه‌ها زنده‌اند.

ویل دورانت، فیلسوف و تاریخ‌نگار نامدار آمریکایی، درباره شخصیت و سبک کامو می‌گوید: کامو در وسیع‌ترین معنای کلمه انسان‌گرا بود، او اندیشۀ خود را از آسمان به امور انسانی هدایت کرد. تلاش می‌کرد که میراث فرهنگی انسان را حفظ کند و انسان‌تر از آن بود که ایدئولوژی‌هایی را بپذیرد که به انسان فرمان می‌دهد تا انسان را بکشد. شاید به همین دلیل بود که از تمام احزاب سیاسی کناره گرفت. او در کتاب طاعون از زبان تارو می‌گوید: من در دنیای امروز جایی ندارم. هنگامی که قاطعانه از کشتن سر باز زدم، خود را به انزوایی محکوم کردم که هرگز پایانی ندارد.

 

 

شیوه نگارش کتاب طاعون

کامو قلمی شیوا و بی‌پروا داشت و هیچ‌گاه از گفتن عقاید خود پرهیز نکرد. تمامی کتاب‌های کامو ریشه در فلسفه دارد و نشان‌دهنده ذهن پویای او است در کتاب طاعون، روایتگر یک حادثه همه‌گیر است. او سعی دارد، مخاطب را درگیر اتفاقات پی‌درپی کند و در همان زمان فحوای سخن خود را در کلمات، پیاده می‌سازد و مخاطب را مجاب به همراهی می‌کند. کامو در رمان طاعون سعی دارد، مرگ را هرچه بیشتر به ‌تمامی افراد جامعه نزدیک بداند تا سبب تغییر شیوه زندگی در آنان شود.                                              

پروفسور فردریک وورمز، پژوهشگر و استاد دانشگاه پاریس درباره کامو می‌گوید: روحیه مستقل در کامو و  توانایی او در ابراز آزادانه عقایدش از طریق داستانسرایی، آثار وی را تا به امروز ماندگار کرده است: کامو همچنان زنده است، چرا که رمان‌های او فلسفه ژرف این چهره را در قالب تجربه‌هایی انسانی به تصویر کشیده است. تعهدات سیاسی کامو نیز به همین ترتیب تا به امروز ماندگار بوده‌اند، چون او همواره بر سر یک اصل ماند: اینکه نباید درگیر اوهام شد و از اصول خود عقب‌نشینی کرد. وی معتقد است که نخبگان و نیک‌اندیشان جهان امروز ما باید همگی از نو آثار کامو را به عنوان چراغ راه و عیار کار بخوانند. او به ما نشان داد که بزرگترین وظیفه اصحاب قدرت آن است که بیش از دیگران بکوشند.

 

ترجمه رمان طاعون در ایران

نام آلبر کامو برای اهل کتاب ایرانی بیگانه نیست و ترجمه های بسیاری از آثار وی صورت گرفته، برای نمونه در ایران از رمان طاعون، پنج ترجمه به وسیله رضا سید حسینی، عنایت‌الله شکیباپور، پرویز شهدی، علی صدوقی و اقدس یغمایی انجام شده است.

 

 

 

پایان زندگی آلبر کامو

سرانجام آلبر کامو در پنجم ژانویه ۱۹۶۰ در حالی که تنها ۴۶ سال داشت و رمان تازه‌ای به‌ نام آدم اول را در دست نوشتن داشت، به دلیل سانحه رانندگی در شهر ویل‌بلویل دیده از جهان فرو بست. این رمان نویس تاثیرگذار در آرامگاه لومارین در جنوب فرانسه به خاک سپرده شد.

کاخ ایده‌آل

پستچی که در طول ۳۳ سال کاخی از سنگ های

 

جمع آوری شده ساخت

 

  1. خانه
  2. گردشگری
  3. وحشت و سیاه

«کاخ ایده‌آل» از جاذبه‌های گردشگری فرانسه است و به دست یک پستچی، با سنگ‌های جمع‌آوری شده طی ۳۳ سال ساخته شده است. معماری این کاخ ترکیبی از چندین سبک است و سازنده‌ی آن، «جوزف فردیناند شوال» را به هنرمندی مشهور تبدیل کرد. با کجارو همراه باشید تا با این اثر شگفت‌انگیز و داستان آن بیشتر آشنا شوید.

مقاله‌های مرتبط:

داستان از سال ۱۸۷۹ آغاز شد. از ۱۲ سال قبل از این ماجرا «جوزف فردیناند شوال» به‌ عنوان یک پستچی روستایی در جنوب شرقی فرانسه کار می‌کرد. چون او هر روز به خاطر انجام دادن کارهای روزمره‌اش حدود ۳۲ کیلومتر پیاده راه می‌رفت و اغلب تنها بود، در طول مسیر خیال‌بافی می‌کرد. روزی داشت به سنگ کوچکی ضربه می‌زد. او که از شکل و فرم سنگ شگفت‌زده شده بود، سنگ را با خود به خانه برد. از آن پس او در حین پیاده‌روی برای تحویل نامه‌ها، شروع به جمع کردن سنگ کرد و در جیبش آن‌ها را به خانه برد. جمع کردن سنگ برای او تبدیل به یک عادت شد. زمانی که همسرش از رفو کردن جیب‌هایش خسته شد، او وسیله‌ی حمل سنگ‌ها را عوض کرد و برای این کار سبدی را با خود می‌برد و بعدها، زمانی که اندازه‌ی سنگ‌ها بزرگتر شد، او از چرخ‌دستی استفاده کرد.

کاخ ایده‌ آل فرانسه

طی بیش از ۳۳ سال این پستچی و همسرش عجیب‌ترین بنای تاریخی در تمام دوران‌ها یعنی «کاخ ایده‌آل» را بنا کردند. بر طبق محاسبه‌ این پستچی، او بیش از ۹۰۰۰ روز یا ۶۵۰۰۰ ساعت را صرف ساختن این کاخ کرد که سالانه حدود ۱۰۰۰۰۰ گردشگر را به روستای فراموش شده‌ی «هاتریو» در شمال «ولانس» می‌کشاند. «فکتور شوال» می‌نویسد:

من می‌خواستم ثابت کنم که اراده می‌تواند همه چیز را به‌دست آورد.

کاخ ایده‌ آل فرانسه

بنای کامل شده ۲۶ متر عرض دارد و طول آن از ۸ تا ۱۰ متر متغیر است. کاخ ترکیبی از سبک‌های مختلف با الهام از مسیحیت تا آیین هندو است. یک نمونه از معبد هندو در سوئیس در کنار یک کلبه‌ی ییلاقی و در کنار قلعه‌ای متعلق به قرون وسطی قرار داشت و جایی در این بین یک مسجد عربی نیز بود. فکتور ادعا می‌کرد که جولیوس سزار، ارشمیدس و ورسینگتوریکس ارواح حافظ و نگهبان این بناها بودند. 

کاخ ایده‌ آل فرانسه

در آن زمان که ساخت کاخ به اتمام رسید، از تمامی جهان توجه‌ها به سمت این کاخ جلب شد. هنرمندان مشهور از این کاخ بازدید می‌کردند و برای خلق آثار خود از آن الهام می‌گرفتند. طرح آن به رسانه‌ها از کارت پستال‌ها گرفته تا مجلات رسید و مردم از جاهای دور و نزدیک برای بازدید از این سازه‌ی حیرت‌آور به این مکان می‌آمدند. سرانجام نظر عموم درباره‌ی این اثر و سازنده‌اش تغییر کرد و پستچی این داستان تبدیل به یک هنرمند مشهور شد. 

کاخ ایده‌ آل فرانسه

اگرچه شوال باعث شد که شهر هاتریو را در نقشه نیز قرار دهند اما مسولان شهری با درخواست وی مبنی بر دفن او کنار همسرش در کاخ مخالفت کردند. او در سال ۱۹۱۴ دوباره شروع به کار کرد و دومین اثر خود که از کاخ قبلی کوچک‌تر هم بود، در یک گورستان محلی ساخت. او ۸ سال را صرف ساخت سازه‌ای کرد که آن را «آرامگاه سکوت و آرامش ابدی» نامید. دو سال بعد از اتمام این اثر و درست چند روز بعد از این که او نوشتن زندگی‌نامه‌‌اش را به پایان رساند، شوال فوت کرد و در سازه‌ی جدید خود به خاک سپرده شد.

کاخ ایده‌ آل فرانسه

کاخ ایده‌ آل فرانسه

کاخ ایده‌ آل فرانسه

 

مطالب پیشنهادی :

جان استاین‌بک

جان استاین‌بک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به ناوبری پرش به جستجو

جان استاین‌بک
مجسمهٔ استاین‌بک در مونته ری، کالیفرنیا
مجسمهٔ استاین‌بک در مونته ری، کالیفرنیا
نام اصلیجان ارنست استاین‌بک جونیور
زادروز۲۷ فوریهٔ ۱۹۰۲
سالیناس، کالیفرنیا، آمریکا
مرگ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸ (۶۶ سال)
نیویورک، آمریکا
ملیتآمریکایی
علت مرگبیماری قلبی
پیشهرمان‌نویس، داستان کوتاه نویسخبرنگار جنگ
کتاب‌هاموش‌ها و آدم‌ها (۱۹۳۷)
خوشه‌های خشم (۱۹۳۹)
شرق بهشت (۱۹۵۲)
همسر(ها)کارول هنینگ (ا. ۱۹۳۰–۱۹۴۳)
گویندولین کانگر (ا. ۱۹۴۳–۱۹۴۸)
الین آندرسون
(ا. ۱۹۵۰)
فرزندانتوماس استاین‌بک، جان استاین‌بک چهارم (هر دو از همسر دوم)
امضا
[نمایش]جوایز

جان ارنست استاین‌بک جونیور (به انگلیسی: John Ernst Steinbeck, Jr.) (زاده ۲۷ فوریه ۱۹۰۲ – درگذشته ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸) که در منابع فارسی بیشتر با نام جان اشتاین‌بک شناخته می‌شود، یکی از شناخته شده‌ترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا و همچنین یکی از مهم‌ترین نمایندگان مکتب ادبی ناتورالیسم می‌باشد. از بهترین آثارش می‌توان به خوشه‌های خشم (۱۹۳۹) اشاره کرد.[۱]

ارنست همینگوی

کتابی از ارنست همینگوی پس از 62سال منتشر شد

داستان این کتاب در هتل ریتز پاریس در روزهای پایانی اشغال نازی‌ها می‌گذرد؛

کتابی از ارنست همینگوی پس از 62سال منتشر شد

داستان «اتاقی در گاردن‌ساید» نوشته‌ی «ارنست همینگوی» در سال ۱۹۵۶ میلادی برای اولین بار منتشر خواهد شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ داستان «اتاقی در گاردن‌ساید» مشابه اغلب آثار «همینگوی» به موضوعاتی چون پاریس در زمان جنگ می‌پردازد و داستان آن نیز در هتل ریتز پاریس در روزهای پایانی اشغال نازی‌ها می‌گذرد.  

این داستان که در شش دهه گذشته تنها توسط عده‌ای اندک از محققان و اساتید خوانده شده در هتل ریتز پاریس روی می‌دهد و داستان از زبان شخصیتی به نام «رابرت» روایت می‌شود که به او لقب «پاپا» داده‌اند. «رابرت» به همراه سربازانش که قرار است روز بعد شهر را ترک کنند در یک دورهمی درباره تجارت کثیف جنگ با هم بحث می‌کنند. 

«همینگوی» علاقه خاصی به هتل «ریتز» پاریس داشت به طوری که حوادث داستان «خورشید نیز طلوع ‌می‌کند» در سال ۱۹۴۴ نیز در این مکان روی می‌دهد.

در سال ۱۹۴۴ نیروهای اشغالگر آلمانی شهر پاریس را ترک کردند و «همینگوی» که به عنوان یک خبرنگار جنگی کار می‌کرد با گروهی از سربازان به «هتل ریتز» رفتند تا آنها را از دست نازی‌ها آزاد کنند اما نیروهای نازی پیش از آن هتل را ترک کرده بودند و پس از آن «همینگوی» و سربازان در آنجا جشنی را تدارک دیدند و  این نویسنده بعدها در صحبتی این هتل را بهشت مجسم خود معرفی کرده بود.

بیشتر بخوانید:

داستان «اتاقی در گاردن‌ساید» در کنار دیگر آثار این نویسنده آمریکایی در کتابخانه کنگره آمریکا و کتابخانه «جان اف کندی» در ماساچوست نگهداری می‌شده است و حالا شش دهه پس از نگارش قرار است در شماره تابستان مجله «اِسترند» منتشر شود.

این مجله پیش  از این نیز نسخه‌هایی از داستان‌های نادر از نویسندگانی چون «رِیمون شاندلر»، «جان استاین‌بک» و «اچ جی ولز» را منتشر کرده بود.

«اندرو اف گولی» مدیر فصلنامه «استرند» در  یادداشتی در معرفی داستان «اتاقی درگادن‌ساید» نوشت: عشق عمیق همینگوی به شهر مورد علاقه‌اش که اخیرا از دست نازی‌ها رهایی یافته بود در این داستان کاملا مشهود است. 

«کرک کورنات» از یکی از اعضای انجمن «همینگوی» نیز درباره آن داستان نوشت: "این داستان دارای تمامی مولفه‌های آثار همینگوی است که خوانندگان عاشق آن هستند. این داستان که تحت تاثیر آثاری از «مارسل پروست»، «ویکتور هوگو» و «الکساندر دوما» است، این پرسش را مطرح می‌کند که آیا میراث پاریسی‌ها می‌تواند از زیر سایه تاریک فاشیسم رهایی پیدا کند یا خیر؟!

جنگ همواره موضوع مورد علاقه «همینگوی» بوده است. وی در جریان جنگ جهانی اول راننده آمبولانس بود و بعدها از این تجاربش در نگارش رمان معروف «وداع با اسلحه» استفاده کرد.

«زنگ‌ها برای چه که به صدا در می‌آیند» نیز بر اساس حضور او در جنگ‌های داخلی اسپانیا نوشته شد. وی در جنگ جهانی دوم نیز هم به عنوان سرباز و هم خبرنگار فعالیت می کرد و در سال ۱۹۴۴ تا آزادی فرانسه از دست اشغال‌گران آلمانی برای روزنامه «Collier» گزارش می‌نوشت. 

پس از خودکشی «همینگوی» در سال ۱۹۶۱ بسیاری از داستان‌های او انتشار نیافته باقی‌ماند. «پاریس جشن بیکران» کتاب خاطرات زندگی او در پاریس دهه ۱۹۲۰ در سال ۱۹۶۴ و سه سال بعد از مرگش منتشر شدند. رمان‌های «جزیره‌ها در طوفان» و «باغ عدن» نیز به ترتیب در سال‌ها ۱۹۷۰ و ۱۹۸۶ منتشر شدند و اثر غیر داستانی «تابستان خطرناک» نیز در سال ۱۹۶۵ برای اولین بار در دسترس عموم قرار گرفت. 

«ارنست میلر همینگوی» نویسنده و روزنامه‌نگار سرشناس آمریکایی و برنده‌ جایزه‌های «نوبل ادبیات» و «پولیتزر»، بیست‌ویکم جولای ‌١٨٩٩ در ایلینویز آمریکا و از یک پدر فیزیکدان متولد شد. «پیرمرد و دریا» معروف‌ترین اثر اوست که در سال ‌١٩٥٢ منتشر شد و با استقبال چشم‌گیری همراه بود. این کتاب جایزه‌ ادبی «پولیتزر» را در سال ‌١٩٥٣ برای این نویسنده به‌همراه آورد. یک سال بعد از آن، ‌ موفقیت «همینگوی» با دریافت نوبل ادبیات کامل شد.

«وداع با اسلحه»، ‌ «نسل گمشده»، «خورشید نیز طلوع می‌کند»، «مردان بدون زنان»، «برنده هیچ نمی‌برد» و «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند» از دیگر کتاب‌های معروف این نویسنده هستند.

خالق «برف‌های کلیمانجارو» در اواخر عمر به دلیل چند حادثه‌ رانندگی،  از جراحت و مصدومیت‌های زیادی در بدن خود رنج می‌برد و فشار خون بالا به همراه مشکلات کلیه نیز او را آزار می‌داد. ابتلا به افسردگی موجب شد وی در سال ‌١٩٦١ اقدام به خودکشی کند اما موفق نشد.

 بعد از سه هفته روان‌درمانی، ‌«همینگوی» سرانجام روز دوم جولای ‌١٩٦١ در خانه‌اش در «آیداهو» به زندگی‌اش پایان داد.